آمریکا ابر قهرمان مذاکرات شکست!
تاریخ انتشار: ۲۳ اسفند ۱۳۹۷ | کد خبر: ۲۳۱۰۹۹۴۴
رکنا: جیمز پتراس جامعهشناس میگوید این متودولوژی ایالات متحده است که در مذاکرات منجر به شکست میشود.
به گزارش رکنا، هرگاه قدرت نظامی کارساز نبوده، آمریکا سراغ «مذاکره» و دستیابی به توافق سیاسی رفته است. این توافقات زمانی که طرف مذاکره کشوری ضعیف بوده، به سود آمریکا بوده، ولی گاهی طرف مذاکره آمریکا، با دست پر پای میز مذاکره آمده و آمریکا را در تحمیل اراده خود ناکام گذاشته است.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
آمریکا استاد شکست در مذاکرات
ایالات متحده اکنون در حال مذاکره با حداقل ۱۲ کشور دنیا در زمینههای مختلف سیاسی، نظامی و اقتصادی است. این کشور روند دیپلماتیک را به دلیل عدم تواناییاش برای تضمین پیروزی نظامی در پیش گرفته است. هدف از در پیش گرفتن یک رویکرد دیپلماتیک این است که بتوان از طریق مذاکرات، اهداف غیرقابلدسترسی از طریق اقدام نظامی را بهطور کامل یا حداقل نسبی تامین کند. در حالی که هزینه رویکرد دیپلماسی نسبت به اقدام نظامی کمتر است، نیاز است تا شرایط برای مذاکره مهیا شود. مذاکرات تنها در صورتی موفقیتآمیز است که منافع متقابل برای هر دو طرف تضمین شود.
در ادامه به بررسی موفقیت و شکستهای واشنگتن در مذاکراتش خواهیم پرداخت و دلایل و پیامدهای آن را تحلیل میکنیم.
مذاکرات آمریکا و کره شمالی
دونالد ترامپ رئیسجمهور آمریکا و کیم جونگ اون رهبر کرهشمالی تقریبا یک سال است که درگیر مذاکرات هستهای هستند. کاخ سفید اولویت خود را نسبت به پاکسازی هستهای شبهجزیره کره اعلام کرده که شامل انهدام سلاحهای هستهای، موشک، سایتهای آزمایشی و سایر اهداف نظامی استراتژیک پیونگیانگ است. از طرف دیگر کرهشمالی به دنبال پایان دادن به تحریمهای اقتصادی، امضای معاهده صلح با آمریکا و به رسمیت شناخته شدن دیپلماتیکش است. جلسه رسمی میان مقامات دو کشور در ۲۷-۲۶ فوریه ۲۰۱۹ در هانوی برگزار شد. البته مذاکرات میان دو کشور یک شکست کامل بود. واشنگتن موفق به کسب هیچگونه موفقیتی در روند صلح نشد و چشماندازی برای آینده نیز وجود ندارد.
کرهشمالی در مذاکرات حاضر شد سه امتیاز قابل توجه ارائه دهد. کیم جونگ اون، رهبر کرهشمالی پیشنهاد کرد که سایتهای آزمایش سلاحهای هستهای را از بین ببرد، آزمایشهای هستهای و آزمایش موشکهای بالستیک قارهپیما را متوقف کند و همچنین موافقت کرد تا بخشی دیگر از آزمایشهای موشکی خود را نیز متوقف کند. واشنگتن، اما در عوض چنین امتیازاتی چیزی ارائه نکرد. به جای آن، خواستار خلع سلاح کامل هستهای، عدم لغو تحریمها و عدم امضای پایان جنگ آمریکا و کره شد.
«مذاکرات نامتقارن» واشنگتن از پیش محکوم به شکست بود. آمریکا ظرفیت کرهشمالی برای مقابله بهمثل کردن را نادیده گرفته بود و تصور میکرد که میتواند تنها با وعدههای زبانی و ارجاع به آینده، کرهشمالی را به خلع سلاح هستهای ترغیب کند. کرهایها از سابقه اخیر آمریکا در مورد توافقنامههای امضاشده با ایران، چین و کشورهای دیگر به خوبی آگاه بودند. علاوهبر این، کرهشمالی متحدان قدرتمندی مانند چین و روسیه و همچنین سلاحهای هستهای برای مقاومت در برابر فشارهای مضاعف ایالات متحده دارد.
مذاکرات ایالات متحده و ایران
ایالات متحده و ایران در سال ۲۰۱۵ به توافقنامهای برای پایان دادن به تحریمهای اقتصادی در ازای ایجاد محدودیتهایی در برنامه هستهای ایران دست پیدا کردند. این توافق بهطور موقت اجرا شد، اما به سرعت توسط رژیم ترامپ تغییر یافت. کاخ سفید خواستار نابودی برنامه موشکی دفاعی ایران شد و این کشور را به حمله نظامی تهدید کرد. واشنگتن به دنبال معامله نبود و میخواست راهحلی یکطرفه را جایگزین کند. انگلیس، فرانسه، آلمان، روسیه و چین بهعنوان حاضران در این توافقنامه، اقدام دیکتاتورانه ترامپ را رد کردند، اما تعدادی از شرکتهای بزرگ چند ملیتی اتحادیه اروپا تسلیم خواستههای کاخ سفید برای تحریم بیشتر ایران شدند.
نتیجه آن شد که بدعهدی ایالات متحده در مذاکرات باعث شد ایران به روسیه، چین و بازارهای جایگزین دیگر نزدیکتر شود. در همین حال ایالات متحده همچنان با عربستان سعودی و رژیم صهیونیستی سروکله میزند. عربستان درگیر جنگ با یمن است، و اسرائیل نیز یک رژیم منزوی است و سالانه میلیاردها دلار کمک از آمریکا دریافت میکند.
مذاکرات ایالات متحده و چین
ایالات متحده در مذاکرات با چین بر سر حفظ برتری جهانی خود و نیز مهار اقتصاد پکن درگیر بوده است. پکن موافقت کرده است وارداتش را از واشنگتن افزایش دهد و کنترل بیشتری را در رابطه با «حفظ حقوق مالکیت فکری» تکنولوژیهای ایالات متحده لحاظ کند، اما در مقابل ایالات متحده هیچامتیازی ارائه نکرده است.
در عوض، واشنگتن خواستار آن است که دولت چین نقش دولت را در تامین مالی تکنولوژیهای پیشرفته، هوش مصنوعی و نوآوریهای ارتباطی متوقف کند. به عبارت دیگر انتظار میرود چین از مزایای ساختاری خود کوتاه بیاید تا از تعرفههای کاخ سفید کاسته شود که این امر باعث کاهش صادرات چین میشود.
هیچ عمل متقابلی در سیاست ترامپ دیده نمیشود. کاخ سفید در قبال چین با تهدید رفتار میکند که میتواند تبعات منفی به دنبال داشته باشد. تبعاتی روی کشاورزان آمریکایی که وابسته به بازار چین هستند و همچنین بر واردکنندگان آمریکایی دارد. علاوهبر این، چین ارتباطات خود را با بازارهای جایگزین در آسیا، آفریقا، روسیه، آمریکای لاتین و دیگر نقاط تقویت خواهد کرد.
تا اواسط سال ۲۰۱۹، در حالی که مذاکرات همچنان ادامه دارد، احتمال یک «معامله بزرگ» ناممکن است. بخش مهمی از این موضوع به این دلیل است که واشنگتن نمیتواند قبول کند که موقعیت جهانی تضعیفشدهاش نیازمند آن است که تغییراتی ساختاری در کشورش انجام بدهد، به این معنی که در تکنولوژی، ارتقای کار و آموزشوپرورش سرمایهگذاری کند.
ایالات متحده باید روابط متقابل با شرکای تجاریاش را فعال کند؛ برای انجام این کار، واشنگتن باید میلیاردها دلار برای ارتقای زیرساخت داخلی خود سرمایهگذاری کند و هزینههای فدرال را از مخارج نظامی و جنگ به اولویتهای داخلی و موافقتنامههای تولیدی در خارج از کشور اختصاص دهد. روابط دیپلماتیک ایالات متحده با چین به خاطر تهدیدات و تعرفهها شکست خورده و مذاکرات اقتصادی رو به وخامت است.
ایالات متحده و ونزوئلا: عدم مذاکره، فرمولی برای شکست
واشنگتن طی سالهای ۲۰۱۹-۲۰۱۵ موفق به بازگرداندن رژیمهای متحد خود در آمریکای لاتین، با کودتاهای نظامی، مداخله سیاسی و فشار اقتصادی شده است. در نتیجه کاخ سفید موفق شده است که به صورت یکجانبه «نتایج سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و دیپلماتیک در منطقه را... به استثنای کوبا و ونزوئلا» به سود خود به پایان ببرد.
ترامپ، بدون هیچگونه مزیتی، موافقتنامهها با کوبا را قطع کرده است. تهدیدات ایالات متحده علیه کوبا به این منجر شده است که کوبا روابط بیشتری با اروپا، چین، روسیه داشته باشد و همچنین در حوزه گردشگری خدشهای به درآمدهای این کشور وارد نشود.
رژیم ترامپ تبلیغات سیاسی و اقتصادی خود علیه ونزوئلا و همچنین شدت جنگ اجتماعی علیه این کشور را افزایش داده است. تلاشهای چندگانه آشکاری برای کودتا علیه حکومت مشروع ونزوئلا از آوریل ۲۰۰۲ تا ماه فوریه سال ۲۰۱۹ ادامه داشته است. در حالی که ایالات متحده در بقیه آمریکای لاتین در تثبیت هژمونی خود موفق بوده است، در مورد ونزوئلا، واشنگتن از شکستهای دیپلماتیک و رشد روحیه مقاومت مردم این کشور رنج میبرد.
به دلیل حجم بالای سیاستهای مداخلهجویانه و تحریمهای آمریکا، حمایت افراد طبقه متوسط و پایین که ونزوئلا را ترک کردهاند از دولت همچنان ادامه دارد. توان تبلیغات آمریکا برای تاثیرگذاری بر ارتش ونزوئلا- که روحیه ملیگرایانه بیشتری پیدا کرده- کمتر شده و افراد فراری از ارتش به حداقل رسیده است.
انتصاب «الیوت آبرامز» بهعنوان نماینده ویژه وزارت خارجه در امور ونزوئلا توسط کاخ سفید- فرد جنایتکاری که معروف به قصاب آمریکای مرکزی است- هرگونه چشمانداز حلوفصل دیپلماتیک مطلوب را تضعیف کرده است.
موفقیتهای بدون مذاکره ایالات متحده در آمریکای لاتین واشنگتن را به ایجاد چنین شرایطی در ونزوئلا نیز امیدوار کرده و باعث شده است نتواند تحولات ونزوئلا را درک کند؛ جایی که اصلاحات اجتماعی و اقتصادی و آموزش نظامی ملی، حمایتها از نظام سیاسی ونزوئلا را تقویت کردهاند.
در مورد ونزوئلا، امتناع ایالات متحده از مذاکره با دولت این کشور باعث تضاد بیشتر و شکستهای متعدد، از جمله کودتای شکستخورده فوریه ۲۰۱۹ شده است.
ایالات متحده و روسیه: همکاری با دیپلماسی شکستخورده
آمریکا با فروپاشی شوروی و تکهتکه شدن آن مواجه شد و با اجزای آن مذاکره کرد. این موفقیتآمیزترین مذاکرات قرن ایالات متحده بود. مذاکرات ایالات متحده اجازه داد ناتو به سوی مرزهای روسیه گسترش یابد، اکثر کشورهای اروپای شرقی به اتحادیه اروپا و ناتو متصل شوند و ایالات متحده نیز به سمت جهانی تک قطبی سوق داده شود.
غرور بیش از حد باعث شد ایالات متحده آمریکا جنگهای طولانیمدت ناموفقی را در افغانستان، لیبی، عراق، سومالی، سوریه و دیگر نقاط آغاز کند.
روسیه با به قدرت رسیدن پوتین، به صحنه قدرت جهانی بازگشت و کرملین قدرت نظامی، اقتصادی و ژئوپلیتیک خود را بازسازی کرد. پس از آن کاخ سفید تلاش کرد برای محاصره نظامی روسیه و تضعیف رشد اقتصادی مسکو، با این کشور مذاکره کند. زمانی که روسیه فرمانهای دیکتهشده آمریکا را نپذیرفت، آمریکا اقدام به اعمال تحریمهای اقتصادی علیه اوکراین و آسیای مرکزی و خاورمیانه (عراق و سوریه) کرد که تحت نفوذ روسیه بودند.
واشنگتن رویکرد دیپلماتیک را به نفع اعمال فشارهای اقتصادی رد کرد - بهویژه به این دلیل که برخی از الیگارشیهای حمایتشده از سوی آمریکا دستگیر شدند یا با ثروت خود به انگلیس و رژیم صهیونیستی فرار کردند.
ایالات متحده حاضر به شناختن فرصتهایی نشد که هنوز در روسیه وجود داشت. مذاکرات ایالات متحده آغازگر نبود. کاخ سفید روسیه را بهعنوان یک دشمن محکوم کرد. تحریمها بهعنوان سلاحی برای مقابله با تلاش روسیه برای به دست آوردن جایگاه جهانی خود تبدیل شدند. موضع تهاجمی واشنگتن شامل امتناع از شناختن این نکته است که جهان چندقطبی شده و روسیه دارای متحدانی در چین، دوستانی در آلمان، پایگاههای نظامی در سوریه و نخبگان علمی و وفادار است. ایالات متحده، هنوز تصورش از روسیه تصویری بود که از گذشته و از روسیه دوران یلتسین داشت و به همین دلیل بهراحتی نمیتوانست خود را با واقعیتهای جدید سازگار کند؛ یک روسیه بازدارنده مایل به معامله و تامین مزایای متقابل. ایالات متحده موفق به شناختن متحدان بالقوه و مزایای اقتصادی در مذاکرات باز با روسیه نشد. بسیاری از اقتصاددانان روسی نزدیک به کرملین نئولیبرال بودند، آماده و مایل بودند اقتصاد را به نفع نفوذ ایالات متحده باز کنند، اما آمریکا نتوانست از این فرصت استفاده کند. روسیه مایل بود که نقش ایالات متحده را در خاورمیانه ایفا کند، درنتیجه پیشنهاد مذاکره درباره سیاستهای صادرات نفت خود را ارائه کرد.
در عوض، ایالات متحده از مذاکره برای تقسیم منافع اجتناب کرد. تحریمها روسیه را مجبور کردند که به سمت چین برود؛ عزم واشنگتن برای سلطه جهانی، روسیه را به ایجاد روابط نزدیک با ونزوئلا، کوبا، ایران، سوریه و دیگر کشورهای مستقل تشویق کرد. سیاستهای تکقطبی واشنگتن، ارتباطات استراتژیک بالقوه سودآور و بلندمدت را به تقابلی پرهزینه و دیپلماسی شکست خورده تبدیل کرد.
ایالات متحده و اتحادیه اروپا: مذاکرات به بنبست رسیده
زورگویی به اروپا توسط آمریکا یک تلاش موفقیتآمیز بوده که در زمانهای گوناگون و به صورت مکرر انجام شده است.
واشنگتن مذاکراتی را با فرانسه، انگلیس و آلمان برای پایان دادن به تحریمهای اقتصادی علیه ایران انجام میدهد و سپس برای تحریم شرکتهای اروپایی که اقدامات آنها با سیاستهای تحریمی ایالات متحده مطابقت ندارند، اقدام میکند. ایالات متحده با اروپا در رابطه با سیاستهای تجارتی مذاکره و سپس بهطور ناگهانی تهدید میکند که تحریمها را درمورد مساله حیاتی صادرات خودرو اروپا به آمریکا اعمال میکند. اروپا با واشنگتن در مورد مسائل امنیتی ناتو مذاکره کرده و پس از آن کاخ سفید آنها را تهدید میکند تا هزینههای نظامی خود را افزایش دهند. ایالات متحده ادعا میکند که اتحادیه اروپا یک متحد استراتژیک است، اما آن را بهعنوان یک شریک کوچک و رده پایین رتبهبندی میکند.
مذاکرات بین دوطرف یکطرفه است: ایالات متحده اسلحه میفروشد و درنهایت این آمریکاست که به آنها میگوید دشمنان کیستند، در حالی که اروپا با یکجانبهگرایی آمریکا مخالف است، اما درنهایت نیروهای خود را برای شرکت در جنگهای ایالات متحده در سوریه، افغانستان، عراق، لیبی و دیگر نقاط آماده میکند.
ایالات متحده تحریمها علیه روسیه را تصویب میکند که درنهایت منجر به افزایش قیمت واردات گاز و نفت در اتحادیه اروپا میشود.
ایالات متحده ادعا میکند اگر اتحادیه اروپا نتواند خود را مطابق منافع آمریکا تطبیق دهد، از ناتو خارج خواهد شد.
کاخ سفید، علیرغم اتحاد بلندمدت با اروپا، مذاکره نمیکند، بلکه تهدید میکند و منتظر انطباق طرفش با خود است.
علیرغم تاریخچه روابط آمریکا و اتحادیه اروپا هرچند اگر قبلا مذاکرهای میان این دو وجود داشته است، اما اکنون و در شرایط فعلی دیگر روابط تجاری با اتحادیه اروپا جای مذاکره نیست، زیرا آمریکا در شرایط سختی برای تعامل با کشورهایی مانند ایران روسیه و چین قرار دارد. اروپا ممکن است ایالات متحده را بهعنوان یک متحد در نظر بگیرد، ولی آمریکا با او چنین رفتاری نخواهد کرد، زیرا آمریکا این اتحادیه را بهعنوان یک دشمن تجاری میبیند.
نتیجهگیری
واشنگتن پیروز میدان در مذاکرات یکطرفه با کشورهای تضعیف شده است. این مورد در اروپای پس از جنگ جهانی دوم، روسیه پس از گورباچف تا زمان پوتین و در میان بخشی از رژیمهای کماکان تحت استعمار آمریکای لاتین صادق است. در مقابل، واشنگتن در توافقهای دوجانبه با روسیه، چین، ایران، کوبا و ونزوئلا شکست خورده است.
جنگهای تجاری ایالات متحده با چین منجر به از دست دادن بازارها و فرصتهای تجاری چین شده و در مقابل چین نیز برای رشد اقتصادی خود به سمت دنبال کردن توافقهای جهانی از طریق پروژههای زیربنایی بزرگ چند میلیارد دلاری مانند جاده ابریشم شده است. سیاستهای خصمانه ایالات متحده در رابطه با روسیه روابط بین کرملین و پکن را افزایش داده است.
واشنگتن فرصت کار با الیگارشیهای نئولیبرال در روسیه برای تضعیف پرزیدنت پوتین را نیز از دست داده است. واشنگتن موفق به مذاکره درباره روابط متقابل با کره شمالی نشده است که قرار بود در ازای غیرهستهای کردن شبهجزیره، لغو تحریمهای اقتصادی صورت بگیرد و به دنبال آن باز کردن درها برای ورود نظام سرمایهداری را به دنبال داشته باشد.
تقاضا برای امتیازات یکجانبه و تسلیم یکجانبه طرف مقابل منجر به شکستهایی مشابه برای آمریکا شده است؛ در حالی که مصالحه و مذاکره میتوانست منجر به افزایش فرصتهای بیشتر اقتصادی و پیشرفتهای سیاسی درازمدت شود. دونالد ترامپ و سیاستمداران و مذاکرهکنندگان او، هیچگونه توافقی را به سرانجام نرساندند.
کنگره دموکرات کنونی آمریکا در مقابل تصمیمات دونالد ترامپ موثر بوده و حتی مواضع سرسختتری نیز داشته است. کنگره خواستار فشار نظامی بیشتر بر روسیه، گسترش جنگهای تجاری علیه چین و مذاکرات کمتر با کرهشمالی، ایران و ونزوئلا بوده است.
در یک کلام، مذاکرات شکستخورده و دیپلماسی غیرمتقابل به مشخصه سیاست خارجی آمریکا تبدیل شده است.
منبع: رکنا
کلیدواژه: ایالات متحده اروپا شکست ابر جامعه شناس عکس شهرستان دختر زن مرد تهران کشف پرونده یک زن قتل
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.rokna.net دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «رکنا» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۳۱۰۹۹۴۴ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
اینجا «ایالات متحده اسرائیل» است!
خبرگزاری مهر، گروه مجله _ فاطمه برزویی: «ایالات متحده اسرائیل» عبارتی است که این روزها در فضای مجازی توسط شهروندان آمریکایی استفاده میشود؛ شهروندانی که میخواهند به اعمال قدرت و نفوذ اسرائیل در مناسبات سیاسی، اقتصادی و ایالات متحده آمریکا کنایه بزنند. لابی اسرائیل در آمریکا به جایی رسیده که مجلس نمایندگان آمریکا روز چهارشنبه (۱۲ اردیبهشت) با پیش نویس قانونی موافقت کردند که بنا بر آن، تعریف «یهودی ستیزی» تغییر خواهد کرد و در دستور کار وزارت آموزش، مقامات و دستگاههای مجری قانون و همچنین قوانین مبارزه با تبعیض نژادی قرار میگیرد.
نکته اساسی این قانون آن است که باعث میشود انتقاد از رژیم صهیونیستی دلیل کافی برای «یهودستیز» شناخته شدن فرد یا گروه باشد، در حالی که بسیاری از مردم دنیا و به ویژه پیروان دین یهود تاکید دارند که صهیونیستها، فرقهای سیاسی هستند که جزو پیروان این دین به شمار نمیروند. هر چند منتقدین و برخی از نمایندگان و سناتورهای آمریکایی با این قانون مخالف هستند و آن را نوعی گمراهی در نژادپرستی میدانند. اما با این وجود به نظر میرسد دولت آمریکا به شدت به دنبال تصویب کامل این قانون است.
اگر این قانون اجرایی شود احتمالاً رهبران جنبش دانشجویی در دانشگاههای آمریکا به اتهام یهود ستیزی تحت پیگرد قرار میگیرند و ممکن است این آغازی برای مقابله با هر گونه جنبش دانشجویی همبستگی با فلسطین در آینده باشد. این در صورتی است که بر اساس اعلام سیانان در این ۱۵ روز ۱۷۰۰ دانشجوی آمریکایی بازداشت شدهاند.
اینجا ایالات متحده اسرائیل است
اعمال قدرت و سیاست اسرائیل در آمریکا باعث دهن کجی کاربران مجازی شده و آنها شروع به تمسخر دولت خود در شبکههای مجازی کردهاند تا جایی که در چند روز اخیر هشتگ «ایالات متحده اسرائیل» در فضای مجازی پربازدید شده است؛ هشتگی که به حمایت بیاندازه ایالات متحده از اسرائیل کنایه میزند. کاربران از این طریق به نفوذ و لابی صهیونیستها در کشور خود اعتراض کرده و به نوعی میگویند آمریکا توسط اسرائیل اشغال شده است.
یک کاربر با انتشار فیلمی از خود در شبکه مجازی «تیک تاک» باعث شکلگیری موج گستردهتری از این هشتگ شد. او در این ویدئو شروع به شمردن خدماتی که آمریکا به اسرائیل میدهد میدهد میکند و میگوید: «به ایالات متحده اسرائیل خوش آمدید. ما بیش از ۳۰۰ میلیارد دلار از زمان جنگ جهانی دوم به اسرائیل دادهایم؛ به ایالات متحده اسرائیل خوش آمدید. ما به آیپک (کمیته روابط عمومی آمریکا-اسرائیل) اجازه دادیم تصمیم بگیرد که چه کسی و چه نوع فردی را میتواند در قدرت سیاسی کشور ما نگه دارد. به ایالات متحده اسرائیل خوش آمدید، جایی که وقتی اسرائیل غیرنظامیان فلسطینی را قتل عام و هدف قرار میدهد، ما میگوئیم که آنها حق دارند از خود دفاع کنند. به ایالات متحده اسرائیل خوش آمدید، جایی که ما به قوانین و قطعنامههایی رأی خواهیم داد که میگویند مخالفت با اسرائیل ضدیهودی است. به ایالات متحده اسرائیل خوش آمدید؛ ۳۷ ایالت ما قوانین ضد BDS (قوانینی با هدف تحریم رژیم صهیونیستی) را تصویب کردهاند یعنی کسانی که میخواهند به دولت اسرائیل اعتراض یا بایکوت کنند را مجازات میکند. به ایالات متحده اسرائیل خوش آمدید، جایی که سیاستمداران و شرکتهای خبری ما برای پر نگه داشتن جیب خود چشم بر قتل عام میبندند. به ایالات متحده اسرائیل خوش آمدید؛ آیندگان ما را به خاطر نقش ما در نسل کشی و محو مردم فلسطین سرزنش خواهد کرد.»
کاربر دیگری قدرت نفوذ اسرائیل بر آمریکا را یک «تهدید بزرگ» برای مردم این کشور میشمارد و مینویسد: «شرم آور است. به نظر میرسد که اسرائیل کنترل بسیاری از جهان از جمله آمریکا را در دست دارد. این یک تهدید واقعی برای مردم ایالات متحده است.»
«جک» به این موضوع اشاره میکند که دیگر انتقاد از اسرائیل هم در آمریکا غیرقانونی است و مینویسد: «لابی اسرائیل به تازگی قانونی را تصویب کرده است که انتقاد از اسرائیل را غیرقانونی میداند. اعتراض به اسرائیل را غیرقانونی اعلام کردند، تحریم اسرائیل را غیرقانونی اعلام کردند. ما در ایالات متحده اسرائیل هستیم!»
یک فعال شبکه اجتماعی نیز از دستگیری به دلیل اعتراض به اسرائیل در خاک آمریکا نوشت: «به ایالات متحده اسرائیل خوش آمدید. به خاطر اعتراض به اسرائیل دستگیر خواهید شد! شما نمیتوانید اسرائیل را تحریم کنید. سیاستمداران آمریکایی در شرف تصویب قانون آگاهی ضد یهودی هستند تا یهودیستیزی را به عنوان انتقاد از اسرائیل باز تعریف کنند.»
یک کاربر دیگر با انتشار فیلمی از رئیسجمهور فعلی آمریکا که میگوید اینجا سرزمین «آزادی بیان» است گفت: «با سرزمین آزادگان ایالات متحده اسرائیل آشنا شوید! جایی که دموکراسی و آزادی بیان با ریاکاری و استانداردهای دوگانه روبرو میشوند.»
یک فعال اجتماعی دیگر از خشونت اعمال شده به اساتید دانشگاه توسط نیرو امنیتی میگوید: ««ایالات متحده اسرائیل» آمریکا با خشونت یک استاد دانشگاه را در حالی که از معترضان فلسطینی محافظت میکند دستگیر کرد. در جریان تظاهرات فلسطین در غزه زنی فریاد میزند من یک پروفسور هستم در حالی که پلیس ایالات متحده به او دستبند میزند.»
کاربری دیگری هم بدون هیچ گونه تعارفی مینویسد: «شاید بتوانید نام کشورها را به ایالات متحده اسرائیل تغییر دهید!»
کاربری با انتشار چند فیلم از برخورد نیروی امنیتی در طول این دو هفته نوشت: «نحوه برخورد، مقامات رسانهها و پلیس آمریکا با اعتراضات دانشگاهی این اطمینان را میدهد که ایالات متحده در واقع ایالات متحده اسرائیل است. صهیونیستها تمام کشور را تصرف کردند ذهنیت غیرانسانی در حال انتشار است.»
یکی دیگر از کاربران با کنایه به دستگیری صدها نفر توسط پلیس آمریکا مدعی دموکراسی گفت: «گسترش اردوگاههای حامی فلسطین که منجر به دستگیری صدها نفر شد. ایالات متحده اسرائیل ایالات متحده گارد ملی را برای دانشجویان معترض اعزام میکند. آیا این دموکراسی است؟»
آمریکا کشوری است که قبل از شروع عملیات «طوفان الاقصی» نیز از رژیم صهیونیستی بارها حمایت کرده و بعد از ۱۵ اکتبر شدت آن بیشتر شده است. اگر تا قبل از آن این حمایت بیشتر به شکل غیررسمی مانند مشارکت گسترده یهودیان در انتخابات و حضور یهودیان در پستهای حساس آمریکا بود بعد از طوفان الاقصی بیشتر جنبه رسمی پیدا کرده است. برای مثال قدرت سازمانها و گروههای سازمانیافتهٔ یهودی و صهیونیستی که در تصمیمگیریهای مجلس قانونگذاری آمریکا و دستگاه حاکمه آمریکا، به طور مستقیم، اعمال فشار میکنند بیشتر شده است.
کشور بلژیک کنایه سنگینی به آمریکا برای جرأت نداشتن مقابل رژیم صهیونیستی زد و گفت: «ایران را تروریست میخوانید اما آیا میتوانید اسرائیل را که ۱۵ هزار کودک را به قتل رسانده تحریم کرده و تروریست بخوانید؟»
محال است تن به ذلت بدهیم
«هیهات من الذله» صدایی که شاید انتظار داشته باشید از کشورهای اسلامی به گوشتان برسد اما این روزها گوشه و کنار کشوری به اسم ایالات متحده آمریکا پر کرده و از قلب دانشگاههای نیویورک و لس آنجلس به گوش میرسد. شماری از دانشجویان آمریکایی در جنبش پر سر و صدای خود برای حمایت از فلسطین، این جمله معروف از امام حسین (ع) در روز عاشورا را فریاد میزنند؛ یعنی «محال است تَن به ذلّت دهیم». همان دانشجویانی که شاید در میانشان مسلمان، مسیحی، یهودی یا حتی آتئیست دیده شود، همانها که از هر رنگ پوست و نژادی میانشان دیده میشود اما اکنون مسئله فلسطین و انسانیت برایشان حرف اول را میزند و با هر دین و مذهبی که باشند، سکوت مقابل ظلم را شایسته خود نمیدانند.
همانهایی که از خشم مقامات ابایی ندارند، کتک میخورند، بازداشت میشوند یا حتی از دانشگاه محروم، اما باز هم در مسیر دفاع از انسانیت، کوتاه نمیآیند.
دانشجویان آمریکایی در جنبش خود کار میکنند که اسرائیل کیلومترها دورتر از آنها میترسد و تهدیدشان میکند. اکانت وابسته به موساد در توئیتر خود نوشت: «تکنولوژی شناسایی صورت میتواند تشخیص دهد که آیا در تجمّعات طرفدار فلسطین در دانشگاهها شرکت کردهاید یا نه. موقعیتهای شغلی و مدارک تحصیلیتان بیارزش خواهند بود و موقعیتهای استخدامیتان هم محدود خواهد شد.» آنچه این جنبش رقم زده باعث شده رسانههای دنیا و شبکههای اجتماعی مدعیترین کشور در زمینه آزادی بیان را زیر سوال ببرند و ایالات متحده چیزی جز یک طبل تو خالی ندانند.
بیداری دانشجویان از دو هفته گذشته به طور جدی شروع میشود. زمانی که گروهی از دانشجویان حامی فلسطین در دانشگاه کلمبیا چادر میزنند و با سرکوب شدید نیروهای امنیتی مواجهه میشوند؛ گروه دیگری هم در دفاع از این جنبش و برای حمایت از غزه برخاستند؛ از دانشجویان معمولی تا پروفسورها و کادر دانشگاه.
قدرت جنبش دانشجویی را دست کم نگیرید
ماهیت جنبش دانشجویی همین است. ایدهها و فعالیتهای گروهی که در اعتراضهای اجتماعی دخالت میکنند و سرنوشت گروهی از جامعه را رقم میزنند یا در آن تغییر ایجاد میکنند. تاریخ جنبشهای دانشجویی به بلندای سابقه تأسیس دانشگاههاست و کسی از مبدا آن خبر ندارد. اما اگر بخواهیم به یکی از اولینهایش رجوع کنیم میتوانیم تحصن «گرینزبورو» در آمریکا را مثال بزنیم.
روز اول فوریه ۱۹۶۰ چهار دانشجوی سیاهپوست آمریکایی در اعتراض به سیاست تفکیک نژادی در اماکن عمومی، وارد سالن غذاخوری یکی از فروشگاههای زنجیرهای «وولورث» در شهر «گرینزبورو» ایالت کارولینای شمالی شده و یک قهوه سفارش دادند که اما وقتی از پذیرش سفارش آنها خودداری شد، این ۴ دانشجو تحصن خود را شروع کردند.
سه روز بعد، ۳۰۰ نفر دیگر به جمع آنها اضافه شدند و بعد از چند ماه، این تحصنها به بیش از ۵۰ شهر گسترش یافت و مورد توجه گسترده رسانهها و روزنامهها قرار گرفت. تجربه تحصن دانشجویی ۴ نفره که ۶۴ سال پیش رقم خورد حالا در سال ۲۰۲۴ به واسطه تحصن دانشجویان آمریکایی بار دیگر قدرت این جنبشهای دانشگاهی را به رخ همه کشیده است تا جایی که خروش دانشجویان آمریکایی پس از کلمبیا و چند ایالت دیگر، نه تنها در خود این کشور شیوع پیدا کرد بلکه سایر کشورها را نیز در بر گرفت و همچنان نیز ادامه دارد.
کد خبر 6096896